آنچه میخوانید:
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در بورس (بازار سرمایه) چیست؟
تحلیل بنیادی در بورس، یکی از دو روش اصلی تحلیل و بررسی بازار سهام است. در این روش، بر اساس عوامل بنیادی و اقتصادی، شرکتهایی که سهام آنها در بورس عرضه میشود، بررسی میشوند. عوامل بنیادی شامل مواردی همچون درآمد، سود، ارزش دفتری، نسبت های مالی، وضعیت بازار، صنعت و سایر عوامل است.
اهمیت تحلیل بنیادی در بورس
تحلیل بنیادی در بازار سهام اهمیت بسیار زیادی دارد. این تحلیل به سرمایهگذاران کمک میکند تا درباره ارزش واقعی شرکتها و قیمت سهام آنها اطلاعات دقیقی داشته باشند. همچنین، با بررسی عوامل بنیادی، سرمایهگذاران میتوانند بهترین تصمیم را درباره سرمایهگذاری در شرکتهای مختلف بگیرند.
اصول تحلیل بنیادی در بورس
درآمد و سود
درآمد و سود یک شرکت میتواند پارامتر مهم و قوی برای بررسی ارزش واقعی شرکتها باشد. در واقع، سودی که یک شرکت به دست میآورد، میتواند تعیینکننده اصلی ارزش سهام آن شرکت باشد.
درآمد یا “Revenue”، به معنای درآمد ناخالص شرکت است. برای تحلیل بنیادی، باید درآمد شرکت را با درآمد سال قبل مقایسه کرده و نسبت رشد درآمد را بررسی کنید.
سود یا “Profit”، به معنای سود ناخالص شرکت است. برای تحلیل بنیادی، باید سود شرکت را با سود سال قبل مقایسه کرده و نسبت رشد سود را بررسی کنید.
نرخ تورم در کشور
وضعیت نرخ تورم نیز به عنوان یک عامل بنیادی در تحلیل بنیادی بورس همیشه مورد توجه سرمایه گذاران قرار دارد. در واقع، نرخ تورم میتواند بر تورم شرکتها و ارزش سهام آنها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، افزایش قیمتهای کالا و خدمات ممکن است باعث کاهش تقاضای مصرفکنندگان شود، که در نتیجه سود شرکتها کاهش مییابد و ارزش سهام آنها نیز کاهش مییابد.
داراییها و بدهی ها
وضعیت داراییهای یک شرکت بورسی، نشاندهنده ارزش شرکت و پایهای برای ارزیابی ارزش شرکت است. برای تحلیل بنیادی، باید داراییهای شرکت را با داراییهای سال قبل مقایسه کرده و نسبت رشد داراییها را بررسی کنید. این اقدام باید برای بررسی وضعیت بدهی های شرکت درنظر گرفته شود.
تأثیر بدهی شرکت بر عملکرد شرکت بسیار مهم است. به دنبال شرکتهایی با بدهی پایین و همینطور شرکتهایی که در مدیریت بدهی ها سابقه خوبی در گذشته از خود نشان داده اند.
محصولات و خدمات
به دنبال شرکتهایی با محصولات یا خدمات محبوب و مورد تقاضا باشید.
نحوه مدیریت شرکت های بورسی
مدیریت شرکت نیز به عنوان یک عامل بنیادی بسیار مهم در تحلیل بنیادی بورس شناخته شده است. شرکتهایی که به نحوی کیفیت مدیریت خود را بهبود میبخشند و در حفظ سودآوری و رشد بلندمدت شرکت توانایی نشان میدهند، میتوانند برای سرمایهگذاران جذاب باشند.
شاخصهای نسبی (نسبت های مالی)
شاخصهای نسبی شامل بررسی نسبت قیمت به سود، نسبت قیمت به درآمد، و نسبت قیمت به ارزش دفتری است. این شاخصها برای مقایسه و ارزیابی ارزش شرکتهای مختلف استفاده میشوند. علاوه بر آن شاخصهای مالی شامل عواملی مانند سود هر سهم، راندمان سرمایهگذاری، نسبت کیفیت داراییها و بدهی به حقوق صاحبان سهام و … میشوند. این شاخصها میتوانند به عنوان نشانههایی از عملکرد و استقرار شرکت در بازار سرمایه بکار روند.
وضعیت بازار
وضعیت کنونی بازار به عنوان یک عامل مهم تحلیل بنیادی در بورس شناخته می شود. در واقع، شرکتها در شرایط بازار مختلف به صورت متفاوت عملکرد میکنند که سرمایه گذاران باید این موضوع را در تحلیل بنیادی در نظر بگیرند.
برای مثال، در بازارهای نوپا و رشدی، شرکتهای جوانتر و با روند رشد بیشتر احتمالاً برای سرمایهگذاران جذابتر هستند، در حالی که در بازارهای رکودی، شرکتهای با بازدهی پایدار ترجیح داده میشوند.
سایر عوامل تاثیرگذار
عواملی همچون شرایط صنعت، نوآوری، محصولات جدید، و سایر مؤلفههای شرکت میتوانند در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار گیرند. علاوه بر آن، عوامل خارجی مانند قیمت ارز، نرخ بهره و تحولات سیاسی و اقتصادی در سطح کلان نیز بر عملکرد شرکت تأثیر دارد.
مفهوم تحلیل بنیادی بورس به زبان ساده
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در بورس، روشی است که برای ارزیابی ارزش شرکتها و تعیین قیمت مناسب سهام آنها استفاده میشود. با توجه به شاخصهای مختلفی مانند درآمد، سود، داراییها، تعداد سهام، وضعیت بازار، نرخ تورم و مدیریت شرکت، میتوان ارزش شرکتها را تعیین کرد و نسبت به سرمایه گذاری در بازار سهام بهترین تصمیمات را اتخاذ نمود. علاوه بر این، تحلیل بنیادی میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا شرکتهایی که برای سرمایهگذاری مناسب می باشند، را شناسایی کنند.
تحلیل بنیادی در بازار سهام، علاوه بر شناسایی سرمایهگذاریهای موفق، میتواند به تعیین ارزش واقعی یک شرکت کمک کند. برای انجام این کار، باید متغیرهای مختلفی را ارزیابی کرد. برای مثال، بررسی تاریخچه مالی شرکت، درآمد و سودآوری، تعداد کارکنان، تولیدات و بازار محصولات، وضعیت رقابتی، تحقیق و توسعه و … نکاتی می باشند که در ارزیابی شرکتها باید مورد توجه قرار گیرند.
از دیگر روشهای انجام تحلیل بنیادی در بازار سهام، میتوان به تحلیل شرکتهای مشابه و صنایع مرتبط، بررسی میزان تغییرات سودآوری و درآمد شرکت در طول زمان، تحلیل محصولات شرکت، بررسی وضعیت رقابتی و مزایای رقابتی شرکت و … اشاره کرد.
همچنین، در تحلیل بنیادی در بازار بورس باید به عوامل خارجی نیز توجه کرد. به عنوان مثال، تحولات سیاسی و اقتصادی، روند رشد و توسعه بخش صنعتی و اقتصادی مرتبط با شرکت، میزان قیمت و تقاضا برای محصولات شرکت، میزان رشد جمعیت و … از عواملی هستند که میتوانند تأثیر مستقیمی بر روند سرمایهگذاری در یک شرکت داشته باشند.
تحلیل بنیادی در بورس، نیازمند انجام تحقیقات و پژوهشهای دقیق است. همچنین، باید به روز با تحولات و رویدادهای مختلف در بازار سهام و اقتصاد جهان باشید. این امر ممکن است نیاز به دسترسی به منابع و اطلاعات مختلف داشته باشد. در حال حاضر، به علت وجود فناوری و ابزارهای مدرن، به راحتی میتوانید به منابع و اطلاعات لازم دسترسی داشته باشید.
نکته ای مهم به هنگام بررسی بنیادی شرکت ها
با توجه به اینکه تحلیل بنیادی بر اساس دادههای واقعی و شاهد پایداری شرکتها در طولانی مدت است، در صورتی که درست انجام شود، میتواند بهعنوان یکی از بهترین روشها برای انتخاب سهام موفق محسوب شود. با این حال، تحلیل بنیادی نیازمند دقت و دانش کافی است و اگر نتایج به درستی اعمال نشود، ممکن است منجر به تصمیمگیری نادرست و از دست دادن سرمایه شود.
به طور کلی، تحلیل بنیادی در بورس، بر اساس دیدگاهی بلندمدت انجام میشود و از تغییرات قیمت در کوتاه مدت تأثیر نمیپذیرد. در نتیجه، سرمایهگذارانی که به دنبال سود کوتاه مدت هستند، این روش را انتخاب نمیکنند. به علاوه، تحلیل بنیادی به دلیل نیاز به تحلیل دقیق، زمان بیشتری نسبت به سایر روش های تحلیلی میطلبد.
منابع مهم اطلاعات و گزارشات بنیادی
برای اجرای تحلیل بنیادی در بازار سهام، ابتدا باید اطلاعات و اخبار مرتبط با شرکت مورد نظر جمع آوری شود. این اطلاعات میتوانند شامل گزارشات مالی، اخبار مرتبط با شرکت و صنعت مورد نظر، اطلاعات اقتصادی و سیاسی مربوط به کشور و مناطقی که شرکت در آن فعالیت دارد و … باشند. سپس بررسی این اطلاعات به منظور بررسی شاخصهای مالی و فرآیندهای شرکت در بازار انجام میشود.
مهمترین و به روزترین منبع بررسی تحلیل بنیادی در بورس، وبسایت کدال می باشد.
شاخص های مهم به هنگام بررسی بنیادی شرکتهای بورسی
در ادامه به چند شاخص مهم تحلیل بنیادی در بورس اشاره شده است:
شاخص روند سودآوری شرکت ها (EPS)
یکی از شاخصهای مهم تحلیل بنیادی در بورس، سود هر سهم (EPS) است. این شاخص، نشاندهنده سود شرکت به ازای هر سهم است. به عبارت دیگر، EPS برابر با سود خالص شرکت تقسیم بر تعداد سهام شرکت است. در حالت کلی، شرکتهایی با EPS بالاتر، برای سرمایهگذاران جذابیت بیشتری دارند.
ارزش دفتری
ارزش دفتری یا “Book value”، به معنای ارزش شرکت بر اساس داراییهای ثبت شده در دفاتر حساب است. این ارزش میتواند یک گزینه مهم بررسی برای ارزش واقعی شرکت باشد.
شاخص راندمان سرمایه گذاری ROI
این شااخص نشاندهنده درصد بازگشت سرمایهگذاری است که شامل سود خالص، سود سهامداران و بدهی به حقوق صاحبان سهام میشود. این شاخص، از اهمیت ویژهای برای سرمایهگذاران بلندمدت برخوردار است و معمولاً شرکتهایی با ROI بالاتر برای سرمایهگذاران جذابیت بیشتری دارند.
نسبت P/E چیست؟
این شاخص، نشاندهنده نسبت قیمت بازار یک سهم به EPS است که برای بررسی ارزش سهام شرکتها بسیار مفید است، زیرا میتواند نشان دهنده پتانسیل رشد شرکت باشد. در عمل، یک شرکت با P/E بالاتر برای سرمایهگذاران جذابیت بیشتری دارد، زیرا این نشان دهنده این است که سرمایهگذاران آینده روشنی برای شرکت میبینند. و از طرفی P/E نشان دهنده توان شرکت برای افزایش قیمت سهام است (سهام جامانده از بازار). البته این شاخص باید در کنار سایر پارامترهای بنیادی مورد توجه فعالان بازار سرمایه قرار گیرد.
نسبت P/B چیست؟
شاخص قیمت به ارزش دفتری، نشاندهنده نسبت قیمت بازار یک سهم به ارزش دفتری آن سهم است. به عبارت دیگر، P/B برابر با قیمت بازار یک سهم تقسیم بر ارزش دفتری آن سهم است. در عمل، P/B برای ارزیابی ارزش سهم شرکت بسیار مفید است، زیرا ارزش دفتری یک سهم میتواند به نمایندگی از داراییهای شرکت باشد.
صورت مالی چیست؟ گزارش های مهم تحلیل بنیادی در بورس
صورتهای مالی گزارشهایی هستند که شرکتهای بورسی به صورت دوره ای (هر سه ماه یک بار) تهیه و ارائه میکنند تا اطلاعاتی درباره فعالیتهایشان، سوددهی، سرمایهگذاریهای انجام شده و دیگر اطلاعات مالی مرتبط را در اختیار سهامداران و جامعه فعال بورسی بگذارند.
این گزارش شامل دو بخش اصلی است: صورتهای مالی و نوشتههای توضیحی. که به طور جزیی تر شامل چهار بخش اصلی هستند: صورت سود و زیان، ترازنامه، جریان وجوه نقد و توضیحات تکمیلی.
گزارش مالی یک شرکت، نشاندهنده عملکرد، وضعیت مالی و نقاط قوت و ضعف آن شرکت در دوره های زمانی مختلف است.
صورتهای مالی یا گزارشهای مالی، به گزارشهایی گفته میشود که توسط شرکتهای بازار سهام جهت گزارش دادن درباره وضعیت مالی و عملکرد شرکت در دوره مشمول گزارشدهی تهیه میشوند. این گزارشها در دوره های سه ماهه تهیه میشوند و به عنوان یکی از اصلیترین منابع اطلاعاتی برای سرمایهگذاران بازار بورس محسوب میشوند.
مطالب مرتبط : دوره های آموزشی اصولی از پایه تا پیشرفته بازار بورس ایران
صورت مالی از چه بخش هایی تشکیل می شود؟
صورتهای مالی شامل اطلاعاتی درباره وضعیت مالی و عملکرد درونی شرکت ها می باشد که در دوره مشمول گزارشدهی ارائه و منتشر می شوند. این اطلاعات برای همه فعالان الخصوص تحلیلگران بنیادی بازار بورس اهمیت بسیاری دارد. این گزارشها در چند قسمت مختلف تهیه میشوند که در ادامه به توضیح هر قسمت میپردازیم:
ترازنامه چیست؟
هر گزارش ترازنامه شامل دو بخش است: داراییها و بدهی ها.
در بخش داراییها، تمام داراییهای شرکت اعم از پول نقد، سهام، بدهیهای دریافتنی، داراییهای ثابت و سایر داراییهای قابل تبدیل به پول نقد مشخص میشود. در بخش منابع مالی، بدهیهای پرداختنی شرکت، سهام، حقوق صاحبان سهام و سایر منابع مالی نشان داده میشود.
این بخش از گزارش مالی، شامل اطلاعاتی درباره داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام شرکت در پایان هر دوره مالی می باشد. در واقع ترازنامه، یک سند توازنشده است که معادل داراییها و بدهیهای شرکت را نشان میدهد. بخشهای ترازنامه شامل داراییهای جاری و غیرجاری، بدهیهای جاری و غیرجاری و حقوق صاحبان سهام هستند.
دارایی ها
منظور از دارایی ها؛ تمام دارایی های شرکت هستند، از جمله دارایی های جاری (مانند نقد، سپرده ها، موجودی ها، حساب های دریافتنی و … ) و دارایی های ثابت (مانند زمین، ساختمان، تجهیزات، ماشین آلات و … ).
بدهی ها
منظور از بدهی ها؛ همه بدهی های شرکت هستند، از جمله بدهی های جاری (مانند حساب های پرداختنی، وام ها، بدهی های مالیاتی و … ) و بدهی های ثابت (مانند وام های بلندمدت و بدهی های سرمایه گذاری).
ارزیابی ترازنامه چگونه انجام می شود؟
تحلیل ترازنامه، به عنوان یکی دیگر از ابزارهای مورد استفاده برای ارزیابی صورتهای مالی شرکتها، میتواند درک بهتری از وضعیت مالی شرکت در زمان مشخص را فراهم کند. ترازنامه شامل دو بخش اصلی است: داراییها و منابع و بدهیهای شرکت. در تحلیل ترازنامه، این دو بخش با هم مقایسه و تحلیل میشوند. بهطوریکه اگر داراییهای شرکت بیشتر از بدهیها باشد، به شرکت توانایی پرداخت بدهیهای خود را دارد.
صورت سود و زیان چیست؟
این بخش از گزارش مالی، شامل اطلاعاتی درباره درآمد و هزینههای شرکت و در نهایت سود یا زیان آنها در دوره های مشخص می باشد. در واقع صورت سود و زیان، تفاضل بین درآمد و هزینههای شرکت در دوره مشمول گزارشدهی است. این بخش شامل درآمد ها، هزینه ها، سود یا زیان ناخالص، و سود و زیان خالص در پایان دوره زمانی می شود.
صورت سود و زیان نشاندهنده درآمد و هزینههای شرکت در طول دوره مالی است. در این بخش، درآمد کلی شرکت و هزینههای عملیاتی، هزینههای سرمایهگذاری و هزینههای مالی نمایش داده میشود. با کم کردن هزینهها از درآمد، سود یا زیان خالص شرکت در دوره مشخص به دست خواهد آمد.
درآمد و هزینهها
درآمد و هزینههای یک شرکت دو عامل اصلی برای تعیین سود خالص آن هستند. بخش درآمد شامل درآمد فروش و خدمات، فروش داراییها و هر گونه درآمد دیگری است که شرکت در دوره مالی مورد نظر کسب میکند. هزینهها نیز شامل هرگونه هزینهای است که به شرکت ها در آن دوره مالی تحمیل شده است.
سودآوری
منظور از سودآوری شرکت ها؛ قدرت شرکت در تولید سود است. برای محاسبه سودآوری شرکت هزینه ها از هزینه ها کسر می شود. علاوه بر آن از نسبت سود خالص به فروش برای درک بهتر روند سودآوری شرکتها در تحلیل بنیادی در بورس استفاده می شود. این نسبت به عنوان درصد سود خالص نسبت به فروش نمایش داده می شود و به عنوان میزان سودآوری شرکت در نظر گرفته می شود.
بازده سهام و سود هر سهم
با توجه به اینکه سهام شرکت به عنوان سرمایه گذاری خریداری میشوند، بنابراین بازده آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این راستا، صورت سود و زیان شرکت ها شامل اطلاعاتی درباره سود هر سهم و بازده سهام است.
سود هر سهم به میزان سود خالص شرکت تقسیم بر تعداد سهام در حال عرضه است. سود هر سهم نشان دهنده سود هر سهمی است که سهامداران می توانند دریافت کنند. با توجه به اینکه سود هر سهم از نظر سرمایه گذاران بسیار مهم است، بنابراین این مقدار در اکثر صورتهای مالی شرکتها در بخش صورت سود و زیان، در ردیف های درآمد یا سود خالص گزارش میشود.
بازده سهام نیز نشان دهنده درصد سود سهام برای دوره مالی مشخص است. این مقدار برای سرمایهگذاران بسیار مهم است، زیرا نشان میدهد که چقدر با سرمایه گذاری در شرکت میتوان به سود دست یافت. با توجه به اینکه بازده سهام در مورد شرکتهای مختلف متفاوت است، بنابراین بهتر است بازده سهام شرکت مورد نظر با بازده شاخص بورس مقایسه شود تا به نتیجه بهتری برسید.
ارزیابی صورت سود و زیان چگونه انجام می شود؟
گزارش سود و زیان، به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای ارزیابی صورت مالی یک شرکت، توانایی آن شرکت در کسب سود و جلوگیری از ضرر را نشان میدهد. بهطوریکه در آن نشان داده میشود که آیا شرکت در دوره مورد بررسی به سود رسیده است یا ضرر دیده است. علاوه بر این، با مقایسه گزارش سود و زیان شرکت در دورههای گذشته، میتوان از روند رشد یا کاهش سوددهی آن شرکت آگاه شد.
صورت جریان وجوه نقد چیست؟
صورت جریان وجوه نقد نشان میدهد که چگونه شرکت پول خود را در طول دوره مالی صرف کرده است و چگونه وجوه نقدی را کسب کرده است. در این بخش، جریان نقدی شرکت از فعالیتهای عملیاتی، سرمایهگذاری و تأمین مالی مشخص میشود.
وضعیت نقدینگی
نقدینگی به معنای توانایی شرکت در پرداخت بدهی ها و بهره هاست. این مفهوم در نسبت های مالی مهمی مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل جریان وجوه نقد چگونه انجام می شود؟
جریان وجوه نقد، بهعنوان یک معیار مهم در ارزیابی صورتهای مالی شرکتها، به میزان وجوه نقدی که شرکت در دسترس دارد و توانایی آن در تأمین نیازهای خود را در آینده نشان میدهد. با بررسی جریان وجوه نقد و مقایسه آن با گذشته شرکت، میتوان درک بهتری از توانایی شرکت در تأمین بدهیهای خود داشت.
نوشتههای توضیحی یا توضیحات تکمیلی (بخش تفسیری صورت های مالی)
در این بخش، شرح داده میشود که گزارش مالی درباره چه مواردی حاکم بوده است و توضیحاتی درباره اقداماتی که شرکت در دوره مالی انجام داده است، داده میشود. این بخش شامل مواردی مانند سیاستهای حسابداری، تغییرات سرمایهگذاری و ساختار سرمایه، خطرات و تهدیدهای مالی، مشخصات شرکت و غیره است.
نکات مهم در مطالعه گزارشات مالی
نحوه بررسی و نگاه سرمایه گذاران و چگونگی مطالعه گزارش مالی شرکتها برای سرمایهگذاران، علاقمندان به بازار سهام و به طور کلی تحلیل بنیادی در بورس بسیار مهم است. در زیر، چند نکته کلیدی برای مطالعه گزارش مالی ذکر شده است:
به تمام بخش های صورت مالی توجه کنید
باید به صورتهای مالی توجه کرد و مواردی مانند تغییرات در داراییها، تغییرات در سود و زیان و تغییرات در جریان وجوه نقد را مورد بررسی قرار داد.
نوشتههای توضیحی و تحلیلهای مدیریتی نیز بسیار مهم هستند و باید به آنها توجه شود.
باید به توضیحات مربوط به خطرات و تهدیدهای مالی دقت شود تا بتوانید ریسکهای مالی مرتبط با شرکت را ارزیابی کنید.
بررسی کنید که گزارش مالی در چه زمانی تهیه شده است.
گزارشات مالی را مقایسه کنید
برای ارزیابی عملکرد شرکت، میتوانید گزارش مالی را با گزارشهای مالی سالهای قبلی یا با شرکتهای رقیب مقایسه کنید. این کار به شما کمک میکند تا بتوانید مواردی مانند رشد فروش و سود، بهرهوری در سرمایهگذاری و جریان نقدی را با سالهای قبلی یا با شرکتهای رقیب مقایسه کنید.
برای مقایسه با رقبا، میتوان از نرمافزارهای تحلیلی و مالی استفاده کرد و میزان رشد، سودآوری، بازده سرمایهگذاری و سایر شاخصهای مالی شرکت را با رقبای همصنف خود مقایسه کرد.
نسبت به اخبار و رویدادها حساس باشید
باید به اخبار و رویدادهای مرتبط با شرکت توجه کرد. این شامل اعلامیههای شرکت، تحولات در صنعت و بازار، تغییرات در مدیریت و غیره میشود. این اطلاعات میتوانند به شما کمک کنند تا روند عملکرد شرکت را بهتر درک کنید.
روش مشخصی در بررسی صورت های مالی داشته باشید
برای ارزیابی گزارش مالی، میتوانید از روشهای تحلیلی مانند رقابتپذیری، نسبتهای مالی و نقشههای جریان وجوه نقد استفاده کنید. این روشها به شما کمک میکنند تا عملکرد شرکت را از نظر مالی بهتر درک کنید.
زمان بگذارید و با دقت عمل کنید
مطالعه گزارش مالی شرکتها نیازمند زمان و توجه دقیق است. برای ارزیابی دقیق تر و صحیح تر، میتوانید به کمک مشاوران مالی یا حسابداران حرفهای از این گزارشها استفاده کنید.
چگونه متوجه بررسی صحیح وضعیت بنیادی یک شرکت شویم؟
برای ارزیابی صحیح تر و دقیق تر گزارش مالی شرکت، باید به برخی نکات دیگر نیز توجه کنید که شامل موارد زیر است:
به اعداد به طور کامل اعتماد نکنید!
برخی از شرکتها نمایشگرهای مالی خود را به شکلی طراحی میکنند که میتواند اطلاعات را به شکل اغراق آمیزی نشان دهد. برای مثال، گزارش فروش بدون توجه به سود یا هزینههای دیگر میتواند اطلاعات ناصحیح را نشان دهد. بنابراین، باید به بررسی کلیه اطلاعات گزارش مالی توجه کنید و نه فقط به یک یا دو نمایشگر مالی.
شناخت کافی از صنایع مختلف داشته باشید!
شما باید با شناخت صنعت شرکت و محصولات و خدمات آن آشنا باشید. بهتر است با مقایسه میانگین صنعت با نمایههای مالی شرکت، موقعیت و عملکرد شرکت را بررسی کنید. این کار به شما کمک میکند تا بتوانید ببینید که آیا شرکت در مقایسه با رقبا در صنعت خود، بهتر یا بدتر عمل کرده است.
نسبتهای مالی را فراموش نکنید!
برای ارزیابی صحیح تر تحلیل بنیادی در بورس، میتوانید از نسبتهای مالی استفاده کنید. این نسبتها مانند سود حاصل از فروش، درصد سودآوری، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت جریان نقدی و غیره است. این نسبتها میتوانند به شما کمک کنند تا ببینید که آیا شرکت به صورت مالی پایدار است یا خیر.
از جریان نقدی ورود و خروج شرکت ها غافل نشوید!
نقشه جریان وجوه نقد بیانگر جریان ورودی و خروجی پول از شرکت است. که اطلاعات مهمی را درباره وضعیت مالی شرکت ها به شما ارائه میدهد. در صورتی که شرکت دچار مشکلاتی در تأمین وجوه نقدی است، ممکن است شرکت در معرض خطراتی قرار داشته باشد. بنابراین، باید به این نکته توجه کنید که آیا شرکت در موقعیت مالی پایدار است یا خیر.
تحلیل سیاست های مدیر و نحوه مدیریت شرکت
نقش مدیریت شرکت در موفقیت و پیشرفت آن بسیار حائز اهمیت است. در بررسی صورتهای مالی شرکت، میتوان نقش مدیریت شرکت در موفقیتها و شکستهای آن را بررسی کرد. بهطوریکه ارزیابی عملکرد مدیریت شرکت و تاثیر آن بر شاخصهای مالی شرکت میتواند در ارزیابی وضعیت مالی شرکت کمک کند.
مدیریت شرکت میتواند عامل مهمی در عملکرد و وضعیت مالی شرکت باشد. بنابراین، باید بررسی کنید که آیا مدیریت قوی و کارآزموده دارد یا خیر؟ آیا مدیریت سابقه موفقی در اجرای استراتژیهای موفق در گذشته داشته است یا نه؟ آیا مدیریت با توجه به تحولات بازار و رقبا، رویکردی مناسب را برای رسیدن به هدفهای شرکت در نظر گرفته است یا خیر؟
نکات قانونی و مالی نظم و شفافیت را نشان می دهد!
نکات قانونی و مالی نیز میتوانند برای ارزیابی صحیح گزارش مالی شرکت مهم باشند. بهتر است بررسی کنید که آیا گزارش مالی به صورت کامل و صحیح تهیه شده است، آیا در انتشار گزارشات نظم وجود دارد؟ آیا هربار پس از انتشار گزارشات، اصلاحیه منتشر می شود؟ اعداد دقیق هستند؟ آیا به تمام نکات مالی و قانونی توجه شده است یا خیر؟
بررسی موضوعات مالیاتی را از قلم نندازید!
موضوعات مالیاتی، در ارزیابی صورتهای مالی شرکتها نیز حائز اهمیت است. برای مثال، در این بخش میتوان به بررسی میزان مالیات پرداخت شده توسط شرکت و همچنین مواد مالیاتی معوقه آن پرداخت پرداخت کرد. همچنین، بررسی مواردی همچون اعمال تغییرات در قوانین مالیاتی، میتواند به عنوان یک عامل مهم در ارزیابی صورتهای مالی شرکتها در نظر گرفته شود.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که گزارش مالی شرکت تنها یکی از ابزارهایی است که میتواند به شما در ارزیابی وضعیت مالی شرکت کمک کند. بنابراین، باید از تمامی اطلاعات موجود استفاده کرده و با توجه به شرایط و وضعیت خاص خودتان، تصمیمگیری صحیحی را درباره سرمایه گذاری در شرکتهای بازار سهام انجام دهید.
همچنین، باید به این نکته توجه کرد که ارزیابی وضعیت مالی شرکت، باید به صورت دورهای و مداوم انجام شود تا بتوان از تحولات و تغییرات در وضعیت مالی شرکت باخبر شد و به موقع واکنش نشان داد.
انواع نسبت های مالی
تحلیل بنیادی در بورس، یکی از اصلیترین روشهای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری در بازار سهام است. در این روش، از نسبتهای مالی استفاده میشود تا وضعیت مالی شرکت را تحلیل کرده و بر اساس آن تصمیمگیری صورت گیرد. در ادامه این مقاله، به بررسی نسبتهای مالی در تحلیل بنیادی شرکتهای بازار سهام و انواع آنها پرداخته خواهد شد.
نسبتهای منابع نقدی
این نسبتها به اندازهگیری قابلیت تولید و مدیریت نقدینگی شرکت پرداخته و شامل نسبت نقدینگی به بدهی، نسبت نقدینگی به داراییهای جاری، نسبت نقدینگی به فروش و نسبت نقدینگی به جریان نقد عملیاتی میشوند.
نسبتهای سودآوری
این نسبتها به اندازهگیری میزان سودآوری شرکت در نسبت به فروش و داراییها پرداخته و شامل نسبت سود به فروش، نسبت سود به دارایی کل، نسبت بازده سرمایه گذاری و نسبت بازده سهام میشوند.
نسبتهای بدهی
این نسبتها به اندازهگیری میزان بدهی شرکت در نسبت به داراییها و ارزش بازاری پرداخته و شامل نسبت بدهی به دارایی کل، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی به فروش و نسبت بدهی به جریان نقد عملیاتی میشوند.
نسبتهای راندمان
این نسبتها به اندازهگیری راندمان مالی شرکت پرداخته و شامل نسبت بهره به دارایی کل، نسبت بهره به حقوق صاحبان سهام و نسبت بهره به فروش می شود.
نسبتهای سرمایهگذاری
این نسبتها به اندازهگیری میزان سرمایهگذاری شرکت در نسبت به داراییها و فروش پرداخته و شامل نسبت سرمایه گذاری به دارایی کل، نسبت سرمایه گذاری به حقوق صاحبان سهام و نسبت سرمایه گذاری به فروش میشوند.
نسبتهای بازده
این نسبتها به اندازهگیری بازده سرمایه گذاری در نسبت به سرمایهگذاری اولیه و ارزش بازاری پرداخته و شامل نسبت بازده به دارایی کل، نسبت بازده به حقوق صاحبان سهام و نسبت بازده به فروش میشوند.
نسبتهای ارزش بازاری
این نسبتها به اندازهگیری قیمت سهم شرکت در نسبت به سود و داراییهای شرکت پرداخته و شامل نسبت P/E، نسبت P/B و نسبت P/S میشوند.
نسبتهای نوسانات بازار
این نسبتها به اندازهگیری نوسانات بازار سهم شرکت پرداخته و شامل نسبت بتا، نسبت ضریب کارایی و نسبت کنترل ریسک میشوند.
نسبتهای مالی برای تحلیل بنیادی شرکتها بسیار مهم هستند. با استفاده از این نسبتها، سرمایهگذاران میتوانند وضعیت مالی و سودآوری شرکت را تحلیل کرده و در نتیجه تصمیمگیریهای بهتری در مورد سرمایهگذاری در بازار سهام بگیرند. البته در هنگام استفاده از این نسبتها باید به عواملی مانند ریسک سیاسی، ریسک بازار، ریسک مالی، رقابت و نوسانات بازار هم توجه کرد تا در بررسی و تصمیم گیری دچار اشتباه نشوید.
رویکردها و روش های تحلیل بنیادی
رویکردهای تحلیل بنیادی در بازار سهام، به عنوان روشهای تحلیلی برای ارزیابی شرکتها و سهامداری در بازار سهام شناخته شدهاند. این رویکردها بر اساس ارزیابی عملکرد شرکت در زمینههای مختلفی مانند مالی، عملیاتی و صنعتی به شرکتها امتیاز میدهند و بر اساس امتیازهای دریافتی، توصیه سهامداری و یا عدم سرمایهگذاری در شرکتها انجام میشود.
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis (FA) به صورت کلی از دو رویکرد اصلی در تحلیل بازار سهام تشکیل شده است، که در آن بررسی عوامل اقتصادی، مالی و شرکتی به منظور تعیین ارزش واقعی شرکت و نرخ بازدهی سهام آن انجام میشود. دو رویکرد مهم در تحلیل بنیادی عبارتاند از رویکرد از بالا به پایین (Top-Down Approach) و رویکرد از پایین به بالا (Bottom-Up Approach).
رویکرد از بالا به پایین (Top-Down Approach) در تحلیل بنیادی
در این رویکرد، ابتدا با بررسی وضعیت اقتصاد کلان شروع به تحلیل بازار سهام میکنیم. این به این معناست که در ابتدا عوامل اقتصادی مهمی مانند رشد اقتصاد، نرخ بهره، نرخ تورم، نرخ بیکاری و سایر شاخصهای اقتصادی بررسی میشود. سپس با تحلیل وضعیت صنایع و بازارهای مختلف، شاخصهای مالی شرکتهای بزرگ و پرتاثیر، سرمایهگذاران به سمت بازار سهام یا صنایع خاصی که احتمال افزایش قیمت سهام در آنها بیشتر است، هدایت میشوند.
در روش بالا به پایین، معمولاً به دنبال تحلیل بنیادی کامل شرکت و تعیین ارزش واقعی آن با در نظر گرفتن وضعیت کلان اقتصادی و صنایع هستند. این رویکرد برای سرمایهگذاران بلندمدت و کسانی که به دنبال سود و سودآوری بلندمدت هستند، مناسب است. در این حالت از بررسی، معمولاً از نسبتهای مالی مهمی مانند نسبت P/E، P/B و ROE استفاده میشود تا ارزش واقعی شرکت را تعیین کنند.
در رویکرد Top-Down ، ابتدا بازار و تحلیل آن بررسی میشود و سپس به تحلیل شرکتها میپردازیم. در این رویکرد، به دنبال پیدا کردن بخشهای بازار با رشد قابل توجه هستیم و پس از تحلیل بازار، به تحلیل شرکتهای فعال در آن بخش میپردازیم. با توجه به اینکه در این رویکرد از بالا به پایین، ابتدا به بازار و سپس به شرکت میپردازیم، به آن رویکرد “بازارمدار” یا “Market-Driven” نیز گفته میشود.
رویکرد از پایین به بالا (Bottom-Up Approach) در تحلیل بنیادی
در این رویکرد، شرکتهای خاص در بازار سهام با توجه به وضعیت مالی، عملکرد کسبوکار، رقابتپذیری و شاخصهای ارزشگذاری اولیه بررسی میشوند. در این رویکرد، سعی میشود از ارزش واقعی شرکتهای خاص و بازدهی آنها در آینده برای تعیین بازدهی سرمایهگذاری استفاده شود. این رویکرد در تحلیل بنیادی بیشتر برای سرمایه گذاری های میان مدتی استفاده می شود.
در روش از پایین به بالا، معمولاً به دنبال یافتن شرکتهای با قیمت پایین هستند که احتمالاً ارزش واقعی آنها بالاتر از قیمت فعلی است. این رویکرد برای سرمایهگذاران کوتاه مدت و میان مدتی و کسانی که به دنبال سود زودبازده هستند، مناسب است. در این حال از بررسی، معمولاً از نسبتهای مالی مهمی مانند PEG، نسبت P/B و ROE استفاده میشود تا شرکتهای با قیمت پایین و ارزش بالا را تشخیص دهند.
در رویکرد bottom-Up، ابتدا تحلیلی بر مبنای شرکت و عملکرد آن ارائه میشود و سپس به بررسی تحلیل بازار میپردازیم. در این رویکرد، ابتدا به دنبال یافتن شرکتهایی با عملکرد مثبت و قابل توجه هستیم و پس از تحلیل شرکتها، به تحلیل بازار و بررسی تاثیر اخبار و رویدادهای مختلف بر بازار میپردازیم. با توجه به اینکه در این رویکرد از پایین به بالا، ابتدا به شرکت و سپس به بازار میپردازیم، به آن رویکرد “شرکتمدار” یا “Company-Driven” نیز گفته میشود.
از کدام رویکرد تحلیل بنیادی در بورس استفاده کنیم؟
هر دو رویکرد تحلیل بنیادی دارای مزایا و معایب خاص خود هستند. در رویکرد شرکتمدار، تحلیل شرکتها در قالب تحلیل صورتهای مالی، عملکرد تاریخی و مستندات دیگر صورت میگیرد. در این رویکرد، شرکتهای با عملکرد بالا و قابل توجه در دستور کار قرار میگیرند و تحلیل بنیادی از پایه های شرکت شروع می شود.
معمولاً، تحلیلگران با استفاده از رویکرد از بالا به پایین ابتدا به تحلیل اطلاعات کلان و صنایع و سپس به تحلیل شرکتها میپردازند. برای این کار، از ابزارهایی مانند تحلیل نسبتهای مالی، تحلیل محصول، تحلیل رقابت، تحلیل پایداری و … استفاده میشود.
از طرف دیگر، در رویکرد از پایین به بالا، تحلیلگران ابتدا به تحلیل شرکت ها و موقعیت آنها در صنایع توجه میکنند و سپس به تحلیل اقتصاد کلان میپردازند. در این رویکرد، تحلیل بازار و شرایط اقتصادی بر روی تحلیل شرکتها و صنایع تأثیر میگذارد. ابزارهایی مانند تحلیل محیطی، تحلیل کسب و کار، تحلیل ریسک و … در این رویکرد مورد استفاده قرار میگیرند.
در نهایت، هر یک از این رویکردها نقاط قوت و ضعف خود را دارند و انتخاب رویکرد مناسب برای تحلیل بازار به دلیل تفاوت در رویکردها و روشهای تحلیل، به نحوه تفکر و تجربه تحلیلگر بستگی دارد. به عنوان یک تحلیلگر بازار، میتوانید با تجربه و دانش خود، به انتخاب رویکرد مناسب برای تحلیل بازار برای خودتان بپردازید.
دسته بندی دیگر برای رویکرد های تحلیل بنیادی در بورس
در اینجا به بررسی دو رویکرد تحلیل بنیادی، یعنی تحلیل مبتنی بر شاخصهای مالی و تحلیل مبتنی بر شاخصهای صنعتی و عملیاتی پرداخته میشود:
تحلیل مبتنی بر شاخصهای مالی
در این رویکرد، برای ارزیابی عملکرد شرکت، از شاخصهای مالی مختلفی مانند سود و زیان، نسبت P/E، نسبت P/BV، نسبت PEG و نسبت قیمت به فروش استفاده میشود. این شاخصها نشان میدهند که شرکت چه میزان سودآوری داشته و در مقایسه با قیمت سهم، چقدر ارزش دارد.
تحلیل مبتنی بر شاخصهای صنعتی و عملیاتی
در این رویکرد، علاوه بر شاخصهای مالی، شاخصهایی مانند رشد فروش، سهم بازار، میزان راندمان در سطح صنعت و سایر شاخصهای عملیاتی و صنعتی برای ارزیابی شرکتها به کار میروند. این شاخصها نشان میدهند که شرکت چقدر موفق در صنعت خود بوده و در مقایسه با رقبای خود، چقدر قدرتمند است.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی در بورس
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) به عنوان یکی از دو روش اصلی تحلیل بازار سهام (رویکرد فنی نوع دیگری از تحلیل بازار محسوب می شود)، مزایا و معایب خود را دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
مزایای تحلیل بنیادی
1- تمرکز بر روی ارقام حقیقی: تحلیل بنیادی بر ارقام واقعی شرکتها تمرکز دارد. این ارقام شامل درآمد، سود، بدهی، سهمیههای بازار و غیره میشوند. این رویکرد از نظر اطلاعاتی بسیار کاربردی است و برای محاسبه ارزش شرکتها به طور مستقیم استفاده میشود.
2- بررسی عوامل اصلی: تحلیل بنیادی به بررسی عوامل اصلی شرکتها، شامل درآمد، سود، رشد و آینده نگری میپردازد. با توجه به این موارد، برای سرمایهگذاران بررسی امکانات آینده و تصمیمگیری درباره سودآوری آینده به دقت انجام میشود.
3- ارزش بلندمدت: برای تحلیل بنیادی، ارزش بلندمدت شرکت بسیار مهم است و برای محاسبه آن از معیارهایی مانند P/E و P/B استفاده میشود. این معیارها بر اساس ارزش شرکت و ارقام مالی شرکتها محاسبه میشوند.
4- ریسک کمتر: تحلیل بنیادی به طور مستقیم ریسک شرکت را محاسبه میکند. با توجه به این محاسبات، سرمایهگذاران میتوانند اطمینان داشته باشند که سرمایهگذاری در شرکتی با ریسک کمتر میتواند برای آنها مفید باشد.
معایب تحلیل بنیادی در بازار سهام
1- در مقابل مزایای تحلیل بنیادی، معایبی نیز وجود دارد. یکی از مهمترین مشکلات تحلیل بنیادی این است که تحلیلگران ممکن است اطلاعاتی را از دست بدهند یا به اشتباه به نتیجهگیری برسند، به عنوان مثال، اطلاعات قابل دسترسی ممکن است اشتباه باشد یا مخفی شود. علاوه بر این، محاسبه پارامترهای بنیادی و ارزیابی شرکتها به دقت بالا نیاز دارد و در صورت خطای محاسباتی ممکن است نتیجهای نادرست به دست آید.
برای تحلیل بنیادی شرکتها، دسترسی به اطلاعات مناسب و کافی درباره شرکتها و صنایع مختلف، ضروری است. اما اطلاعاتی که شرکتها در اختیار قرار میدهند، ممکن است ناکافی و یا نادرست باشند. همچنین، برخی شرکتها ممکن است از تمرکز بر روی اطلاعاتی که ارائه میدهند، برای پنهان کردن اطلاعات مهمی که نیازمند به شفافیت بیشتر هستند، استفاده کنند.
2- تحلیل بنیادی نیازمند زمان و تحقیقات طولانی است. تحلیلگران باید اطلاعات مالی و اقتصادی شرکتها را بررسی کنند و به دقت بررسی کنند تا بتوانند به نتیجهای درست برسند. همچنین، تحلیل بنیادی امکانات و منابع زیادی نیاز دارد. برای مثال، تحلیلگران نیاز دارند تا از ابزارهای مختلفی مانند دسترسی به پایگاه دادههای مالی، گزارشهای مالی و دسترسی به اخبار اقتصادی استفاده کنند.
پس یکی از مشکلات اصلی تحلیل بنیادی، زمانبندی است. ممکن است تحلیل بنیادی که توسط یک سرمایهگذار صورت میگیرد، به دلیل تاخیر در ارائه گزارشهای مالی، نتواند به صورت بهروز و دقیق ارزیابی شود.
3- یکی از مشکلات تحلیل بنیادی این است که تحلیلگران ممکن است به دلیل ارزشگذاری بیش از حد شرکتها، بازده سرمایهگذاری را به دلیل اینکه شرکت به ظاهر خوب است، افزایش دهند. به علاوه، تحلیلگران ممکن است به دلیل تحریف اطلاعات و گزارشات شرکتها، به اشتباه به نتیجهگیری برسند.
4- عوامل خارجی همچون تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، میتوانند تأثیرات زیادی بر بازار سهام داشته باشند و باعث شوکهایی در بازار شوند. برای مثال، یک تحریم جدید، یا شیوع یک ویروس جدید، ممکن است باعث تحریک نوسانات در بازار سهام شود. در این شرایط، تحلیل بنیادی ممکن است کمک نکند و حتی برای تصمیمگیری نامناسب در بازار سهام منجر شود.
عوامل اقتصادی و جهانی پویا هستند و تحلیلهای بنیادی به تنهایی ممکن است در تحلیل دقیق این عوامل کمک نکنند.
5- ابهام در تعیین وزن هر یک از شاخصها و نسبتهای مالی که برای تحلیل استفاده میشوند، ممکن است باعث شود که تحلیلها اشتباه شوند و این موضوع میتواند منجر به تصمیمات نامناسب در خرید یا فروش سهام شود.
6- یکی دیگر از مشکلات تحلیل بنیادی این است که اغلب به دلیل محدودیتهای زمانی، تحلیلها برای مدت زمانی کوتاهتری میتوانند انجام شوند و نمیتوانند تغییرات طولانی مدت را پیش بینی کنند.
با وجود این نقاط ضعف، تحلیل بنیادی همچنان یکی از مهمترین روشهای تحلیل در بازار سهام است و میتواند به عنوان یکی از ابزارهای تصمیمگیری در خرید و فروش سهام مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، ترکیب تحلیل بنیادی با دیگر روشهای تحلیل مانند تحلیل فنی و روانشناختی میتواند به تصمیمگیریهای بهتر در بازار سهام کمک کند.
نتیجه گیری
در نهایت، تحلیل بنیادی در بازار سهام از جمله مهمترین عواملی است که باید در نظر گرفته شود تا سرمایهگذاری با موفقیت همراه باشد. به دلیل اینکه تحلیل بنیادی بر اساس دادههای واقعی و شاهد پایداری شرکتها در طولانی مدت است، تحلیل بنیادی بهعنوان یکی از بهترین روشها برای انتخاب سهام موفق محسوب میشود
ارزیابی صورتهای مالی شرکتها به یک مجموعه از روشها و ابزارهای مختلف نیاز دارد. همچنین، باید به این نکته توجه شود که هیچ روشی به تنهایی قادر به ارزیابی کامل و صحیح وشفافیت در محاسبه و ارائه اطلاعات مالی نمیباشد. بنابراین، برای ارزیابی صورتهای مالی شرکتها، بهتر است از چندین روش و ابزار مختلف استفاده شود تا نتیجه نهایی به یک معیار قابل قبول و قابل اعتماد نزدیک شود.
در این مقاله، به بررسی برخی از اصلیترین عوامل در ارزیابی صورتهای مالی شرکتها پرداختیم.با توجه به این که ارزیابی صورتهای مالی شرکتها به یک مجموعه از عوامل و روشهای مختلف نیاز دارد، این مقاله برای سرمایهگذاران و سایر افرادی که قصد خرید سهام یا سرمایهگذاری در شرکتها را دارند، میتواند به عنوان یک راهنمای کاربردی برای ارزیابی وضعیت مالی شرکتها و تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری به کار گرفته شود.
سخن آخر
در نهایت، با توجه به اینکه گزارش مالی شرکت یکی از ابزارهای اصلی در ارزیابی وضعیت مالی شرکت است، بهتر است برای درک بهتر از این گزارش، به کمک کتابهای حسابداری و مدیریت مالی آموزشهای لازم را ببینید و در صورت نیاز با کارشناسان مالی و حسابداری مشورت کنید. تحلیل بنیادی در بورس از جمله مهمترین عواملی است که باید در نظر گرفته شود تا سرمایهگذاری با موفقیت همراه باشد. به دلیل اینکه تحلیل بنیادی بر اساس دادههای واقعی و شاهد پایداری شرکتها در طولانی مدت است، تحلیل بنیادی بهعنوان یکی از بهترین روشها برای انتخاب سهام موفق محسوب میشود
در نهایت، برای انجام تحلیل بنیادی در بازار سهام، باید با تحلیل مدل شرکت، مقایسه شرکت با همتایان خود و تحلیل فعالیتهای شرکت در بازار موافقت کرد. این تحلیل میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری در مورد سرمایهگذاری خود در بازار سهام بگیرند.
به طور خلاصه، تحلیل بنیادی یک روش پایدار و موثر برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه است که بر اساس بررسی و تحلیل دقیق شاخصهای مالی و نمایندگان اقتصادی شرکتها صورت میگیرد. با این حال، این روش نیازمند دانش و تجربه کافی است و تصمیمگیری بر اساس نتایج این تحلیل باید با دقت صورت گیرد. باید توجه داشت که سرمایهگذاری در بازار سهام همواره با ریسکهایی همراه است و تحلیل بنیادی یکی از ابزارهایی است که میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا این ریسکها را به حداقل برسانند. با این حال، تحلیل بنیادی همواره نیاز به دقت و تحلیل دقیق دارد و باید به همراه تحلیل فنی برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری در بازار سهام استفاده شود.