زندگی نامه مارک داگلاس و توصیه هایی برای موفقیت در معامله گری

تصویر مقاله های اسطوره های سرمایه گذاری مارک داگلاس
18 / بهمن / 1399
تصویر نویسنده فراتحلیلگر - برادران
نام نویسنده: فائزه برادران
زمان مطالعه: 15 دقیقه

اسطوره روانشناسی مالی ؛ زندگی نامه مارک داگلاس

افرادی که در بازارهای مالی از جمله بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال فعالیت میکنند، گاها متوجه این موضوع شده اند که روش های تحلیلی و تسلط بر آن و مدیریت پولی تنها بخشی از روند موفقیت در تجارت و معامله گری محسوب می شود. شما در هر تایم فریم و با هر روشی که در بازارهای مالی سرمایه گذاری یا به معامله گری بپردازید، متوجه خواهید شد که کنترل هیجانات و شناخت خود و به طور کلی روانشناسی بازار و معامله گری یکی از اصول اساسی برای کسب درآمد مستمر از بازارهای مالی می باشد. در این مقاله به زندگی نامه مارک داگلاس و توصیه های این اسطوره که عمر خود را صرف مباحث روانشناسی مالی نموده است پرداخته ایم. این مقاله میتواند اهمیت یادگیری روانشناسی را برای شما آشکار کند.

مارک داگلاس Mark Douglas کیست؟

اکثر معامله گران حرفه ای مارک داگلاس را به عنوان یک متخصص در حیطه روانشناسی و روانشناسی مالی می شناسند. او کتاب های زیادی در زمینه روانشناسی معامله گری دارد که در ایران دو کتاب آن به شدت معروف و زبان زد می باشد:

  • تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی
  • معامله گرمنظم (منضبط)

 مارک داگلاس یک افسر ارشد بازنشسته می باشد که پس از ترک شغل خود از نیروی دریایی وارد صنعت کامپیوتر شد. او که کار خود را به عنوان يك مشكل-یاب Problem Solving،در صنعت كامپيوتر آعاز کرده بود، بیش از 19 دفترچه راهنما براي كاربران تهیه و به آموزش آنها پرداختد.

مارک داگلاس به همراه همرش نورا قبل از بازنشستگی به نویسنگی پرداخت و همزمان به مدت 9 سال شرکت Orange Blossom RV Resort را در فلوریدا اداره می کردند. او در اغلب کتاب هایی که تالیف نمود، به شکاف واقعیت reality gap پرداخت، که به موضوع تفاوت میان سودهای که اگر روش معاملاتی تان را رعایت کنید بدست می آورید و آنچه در واقعیت رخ می دهد، اشاره دارد.

توصیه های مارک داگلاس برای موفقیت در معامله گری

 شکاف واقعیت را تکمیل کنید!

مارک داگلاس در اکثر کتاب‌ها و سمینارهایش به مقوله شکاف واقعیت (یا شکاف سود) اشاره مدارد. او معتقد است تریدرها عموماً روند معاملاتی خود را با استراتژی که به آن‌ها وعده و امیدواری زیادی درباره موفقیت و کسب ثروت می‌دهد آغاز می‌کنند. هدف یکسانی بین آنها وجود دارد و آنها درآمد مستمر را دنبال میکنند. اما غافل از اینکه این مسئله تنها زمانی اتفاق می افتد، که از یک روش کارا و اثبات شده به‌صورت منظم و مستمر استفاده کنید؛ اغلب افراد اصولاً این‌چنین عمل نمی‌کنند که گاها مربوط به عدم اطمینان آنها به استراتژی خود و یا نبود صبر و نظم و پریدن های شاخه به شاخه قبل از نتیجه گیری است . که باعث تجربه شکاف واقعیت می شود، چیز یکه مارک داگلاس به آن اشاره دارد.

نکته اصلی مربوط به شکاف واقعیت در معامله‌گران این است که سعی میکنند تا این فاصله را با یادگیری بیشتر و شناخت بیشتر بازار، تغییر روش و یا صرف زمان بیشتر برای بررسی نمودارهای دارایی های مختلف در مقابل کامپیوترهایشان پر کنند. اما چیزی که به آن توجه نمی کنند، مباحث روانشناسی، کنترل احساسات و هیجانات و شناخت بیشتر خودشان و نحوه واکنششان در بازارها می باشد.

درواقع، آن‌ها باید مهارت‌های ذهنی صحیح و مناسب برای معاملات را بر اساس آنچه در روش معاملاتی‌شان وجود دارد، به دست بیاورند و با تکیه بر آن، این شکاف را پر کنند.

عدم تفاوت بین بُرد و کسب سود مستمر در معامله گران آماتور

هرکسی، حتی یک بچه ۵ ساله بدون هیچ دانشی در بازارهای مالی، می‌تواند یک معامله موفق داشته باشد. برای خوش‌شانس بودن و کسب سود در یک معامله، به هیچ مهارت خاصی نیاز ندارید؛ کافی است که به پلتفرم معاملاتی آنلاین کارگزاری تان مراجعه کرده و چند دکمه بای و یا سل را فشار دهید، در صورتی که بخثت بت شما یار باشد، در چند روز ابتدایی پول خوبی به دست خواهید آورد! موفقیت در بازارها به همین سادگی؟

اعتماد به نفس کاذب

این دلیلی است که برخی از تازه‌کارها که هنوز به مهارت‌های معاملاتی‌ نپرداخته اند، از این خوش‌شانسی‌ها می‌آورند و کل فکر و ذهن شان این می شود که چقدر ساده می توانند کسب درآمد و هزینه های زندگی را از طریق معاملات بپردازند. این مسیری است که بسیاری از افراد ناآگاه، به دنیای معامله گری وارد میشوند و البته فکر میکنم نیازی به گفتن نباشد که همانگونه که خیلی زود به طور شانسی به سود میرسند، سرمایه شان را هم به باد می دهند، حتی سریع تر!

کسب سود مستمر از طریق تجارت و معامله گری بازارهای مالی ، نیازمند داشتن مهارت‌های ذهنی، شناخت و درک صحیحی از خود و ساز و کار بازار و پایبندی به یک استراتژی موفق است.

 هر معامله، نتیجه‌ای غیر منتظره دارد؛ و یک معامله گر تا آخرین لحظه یعنی زمانی که معامله باز خود را می بندد نمیداند چه چیزی در انتظارش است.

یک معامله گر موفق زمانی به سودآوری مستمر و مداوم دست پیدا میکند که به درک کاملی از این حقیقت دست یابد که باید طی زمان و پس از انجام تعداد معاملات کافی و البته نادیده گرفتن وسوسه‌های هیجانی و کنترل احساسات فقط به یک سیستم موفق پایبند باشد و به معاملاتش بپردازد.

این اتفاق چگونه رخ می دهد؟ معامله گران موفق زمانی که تمرکز اصلی شان را به جای هر معامله و زیان آن،  بر روی هدف بزرگتر یعنی بازدهی طی دوره های متمادی قرار می دهند به سودآوری مستمر دست پیدا می کنند.

مهارت‌های ذهنی برای موفقیت را پرورش دهید

نکته مهمی که مارک داگلاس بر آن تأکید بسیاری داشت این است: حتی اگر طرح معاملاتی‌ شما سودآوری بالایی را محقق می‌سازد، برای اجرا و پیاده‌سازی صحیح آن به مهارت‌های روانشناسی و ذهنی مناسب با آن نیاز دارید؛ در غیر این صورت، حتی با وجود یک استراتژی موفق هم به‌جایی نخواهید رسید!

مهمترین مهارت‌های ذهنی برای معامله گری 

متمرکز ماندن بر فرایند اجرای برنامه معاملاتی و متدتان و عدم نگرانی درباره عواقب نتیجه ندادن یک معامله.

اگر شما مهارت‌های حفظ تمرکزبر فرایند معاملات و اجرای دقیق آنچه که باید به سرعت، بدون ترس یا تعلل انجام دهید را نداشته باشید، نمی‌توانید از هیچ بازاری سود مستمری کسب کنید.

این موضوع را به خاطر داشته باشید که هرچقدر هم که مهارت تکنیکال و بررسی تحلیلی شما در تولید معاملات موفق خوب باشد، تبدیل آن معاملات سود ده به جریان دائم درآمدی، به توانایی انجام یا عدم انجام برخی کارهایی نیاز دارد که طرح تحلیلی در آن‌ها کمکی به ما نمی‌کند مگر اینکه این مهارت ها را در استراتژی خود جای داده باشید.

طرح تحلیلی شما باید تعریف دقیق و شفافی از ریسک و نحوه مدیریت و خروج از معامله با محاسبه صحیح حد ضرر و حد سود داشته باشد. باید نسبت به این برنامه تسلط کافی کسب نمایید، این چیزی است که جلوی جا به جا کردن حد ضرر در حین معاملات ، تعلل و ورود دیر هنگام و یا اور ترید (معاملات بی برنامه و زیاد) یا خروج سریع از معاملات سود ده را میگیرد .

این موارد اگر به طور شفاف در استراتژی شما وجود داشته باشد می توانید به درآمد مستمر فکر کنید، در غیر این صورت و عدم مهارت های ذهنی بازار های چیزی جز ضرر و زیان برای شما نخواهد داشت و این یک موضوع حتمی است!

مهارت‌های ذهنی مانند نظم و انضباط به معنای توانایی کنترل خود و خصوصاً، اقداماتتان در جریان بازار در مقابل وسوسه‌ های مداوم ذهنی است. شما به هنگام معامله، در حال جنگیدن با خود هستید تا ببینید کدام بخش از مغزتان کنترل بیشتری دارد؛ بخش قدیمی‌تر، احساسی و اولیه مغز (ضمیر ناخودآگاه) یا بخش‌های منطقی و برنامه‌ریز.

تصویر کتاب های مارک داگلاس
بهترین کتاب های روانشناسی مالی
مارک داگلاس
کتاب معامله گر منضبط

الگوهای قیمتی ، همه چیز برای موفقیت نیست!

هیچ‌کدام از روش و سبک های تحلیل تکنیکال به شما نمی‌گویند که حرکت بعدی بازار چیست. همان‌طور که مارک داگلاس می‌گوید‌ آن‌ها به ما کمک می‌کنند تا احتمال موفقیتمان در طول مسیر معاملات را بالا ببریم. البته، مفاهیم روانشناسی مهمی هم در این حقیقت دخیل‌اند.

نتیجه هر سیگنال مشخص، اتفاقی است. هیچ راهی وجود ندارد که شما از قبل بتوانید نتیجه یک سیگنال خاص و علاوه بر آن توالی‌های سود و ضرر را در روند معاملاتی خود بدانید. در واقع ماهیت معامله‌گری،بر پایه احتمالات است.

داگلاس سپس به معرفی موضوعی می‌پردازد که درک آن شاید در ابتدا کمی دشوار باشد اما اگر می‌خواهید به‌طور مستمر از بازار سود کسب کنید، باید آن را به درستی درک کنید:

من با پذیرش ماهیت تصادفی معاملات می‌توانم نتایج مستمری رقم بزنم!

درآمد مستمر در بازاری با ماهیت احتمالات

در ظاهر، شاید کسب نتایج مستمری از جایی که ماهیتی تصادفی دارد، متناقض به نظر آید. اما بیایید عمیق‌تر نگاه کنیم:

تمامی روش های تکنیکال و الگوهای آن به تنهایی همان مزیتی را برای معامله گران ایجاد می کنند که کازینو های جوامع غربی برای بازیکنان تهیه می نمایند. قمار خانه ها به خوبی می دانند، که برد همیشه با آنهاست، یک حاشیه امن در هر بازی دارند که تا زمانی که کسی برای بازی وجود داشته باشید در طی زمان سود خواهند کرد. به خاطر داشتن این نکته در تغییر تفکرتان از امور قطعی به‌سوی احتمالات کمک می‌کند؛ چون در زندگی هیچ‌چیز قطعی نیست.

اگر اصل تصادفی بودن بازار را نپذیرید، درخواهید یافت که معامله‌گری ترسناک‌ترین کاری است که میتوانید انجام دهید. شما تنها می‌توانید با درک این مسئله که هر معامله‌ای تصادفی و منحصربه‌فرد است، و سپس، استفاده از این اطلاعات در کنترل خود بعد از هر معامله، در بازار به‌طور مستمر سود کنید.

درتله نتیجه‌ی آخرین معامله‌تان گیر نکنید. به‌جای آن، به روش معاملاتی‌ خود که با آزمایش بارها و بارهای آن به موفقیت آن اطمینان دارید، بچسبید. 

ترس و نگرانی زمانی بیشتر و غیر قابل تحمل می شود، که انتظار یک نتیجه قطعی را داشته باشید و آن نتیجه تنها با یک معامله می تواند کنترل هیجاناتتان را از دست شما خارج کند. به تکنیکال و روش های تحلیلی این گونه نگاه کنید ، آنها الگوهای رفتار جمعی انسان‌ها را شناسایی می‌کنند. اما  به این موضوع توجه کنید که نتایج به‌دست‌آمده همیشه با الگوی تک‌تک معاملات همخوانی ندارند. همیشه نباید رابطه‌ای میان نتیجه و الگو برای خود در نظر بگیرید. هیچ ضمانتی وجود ندارد که این معامله، حتی اگر کاملاً شبیه معامله قبلی و با رعایت همان پارامترها هم باشد، نتیجه‌ای عین آن معامله را رقم بزند.

روش های تحلیلی به ما میگوید اگر ما به‌طور مستمر از آن استفاده کنیم، پس از انجام تعدادی معاملات، می‌توانیم به سودآوری مستمر دست پیدا نماییم.

باور بر احتمالات و نه امور قطعی

در هر گوشه از کتاب های مارک داگلاس می توانید از اهمیت وی به احتمالات و توجه ویژه آن به این موضوع پی ببرید. همان‌طور هم که بارها اشاره شد، باید به توزیع تصادفی سود و زیان در توالی معاملات آگاه باشید. درک و اندیشیدن به احتمالات به شما کمک می‌کند تا انتظارات را از معاملات کنار بگذارید زیرا شما باید بر نتایج سری‌ معاملات پس از گذشت زمان و نه نتایج تک‌تک معاملات متمرکز شوید.

اینترنت، هم بهبود هم نقطه ضعف در تجارت

در گذشته بازارها به محیط‌هایی گفته می شد که افراد با حضور در آن‌ها، کالاها و سهام را با یکدیگر مبادله می‌کردند. اما امروزه، بازارها الکترونیکی و توسط اینترنت اتصال و مدیریت می شوند این امر باعث شده، ارتباط انسانی و فرد به فرد از مهارت و حرفه ای که بر پایه روابط انسانی تشکیل شده است، خارج شود.

تمامی قیمت‌ها به دست انسان‌هایی با سرشار از احساسات حرکت میکند ؛ باورهای انسانی منشأ بروز تمامی اتفاق‌هاست.

نهنگ یا پلانکتون تفاوت این است… !

معامله‌گران آماتور این حقیقت که در بازار، معامله‌گران بزرگ و با سرمایه های کلانی وجود دارند که می‌توانند بازار را تکان دهند را درک نمی‌کنند حتی ممکن است راجع به آن فکر نکنند؛ درنتیجه، هر تحرک قیمتی، نحوه تفکر آنها را درباره آینده تغییر میدهد. و آن حرکات قیمتی همان چیزی هستند که با تحلیل تکنیکال توجیه می‌شوند. شما باید با تحلیل و سبک تکنیکالی خود، رفتارهای جمعی را زیر نظر بگیرید. و پشت پرده تحرکات قیمت را با احساسات تمام معامله گران تفسیر نمایید. این الگوهای رفتاری به ما نشان می‌دهند که بعضی اتفاقات، احتمال وقوع بالاتری نسبت به بقیه دارند.

مشکل زمانی بیشتر می شود که این الگوها به‌صورت تصادفی تکرار می‌شوند. و این باور را در ذهن به وجود می آورند که یک الگوی مشخص و بالقوه باید رفتاری بالقوه و تکراری داشته باشد.  اما در پس این باور اشتباه این نکته نهفته شده است که حتی اگر معیار و ملاک‌ها هم صحیح و مشابه باشند، ما نمی‌توانیم رفتار انسان‌ها را پیش‌بینی کنیم؛ این نکته بسیار مهم است.

بازارها پر پایه احساسات حرکت می کنند نا ریاضیات

فرض کنیم در بازار سکه یا فارکس(برای آموزش جامع بازار جهانی اینجا کلیک کنید + ) فعال هستید؛ وقتی‌که در حال انجام معامله ای می باشید آیا می دانید آن طرف معامله چه کسی قرار دارد؟ چه هدفی دارد؟ چه احساس و هیجانی دارد و چگونه فرک میکند؟ به‌هیچ‌وجه، نمی فهمید. درنتیجه، وقتی‌که چنین الگوهایی نمایان می‌شوند، ما هیچ‌وقت نمی‌دانیم که پس‌ازآن، چه کسی/کسانی وارد بازار می‌شوند و بر آن تأثیر می‌گذارند.

سپس وقتی‌ که دستور اجرای معامله را می دهید، برای اینکه بتوانید در آن معامله سود کنید، به افرادی با سرمایه های مختلف نیاز دارید که هم نظر با شما دست به خرید یا فروش بزنند. مثلا اگر معامله‌ای را روی قیمت مثلا 1000 برای خرید تنظیم کردید، باید فرد یا افرادی وجود داشته باشند که حاضر به تهیه آن دارایی از شما به قیمت های بالاتر باشند تا بدین گونه به سود برسید. ازآنجایی‌که شما نمی‌دانید آیا چنین چیزی روی خواهد داد یا نه، پس نمی‌توانید نتیجه‌ای معامله را پیش‌بینی کنید.

به خاطر داشته باشید، همه معاملات تحت تأثیر رفتارها، احساسات و تفکرات انسانی و رویدادهایی هستند که شما به عنوان یک جز از آن هیچ کنترلی بر روی آن‌ها ندارید. استراتژی معاملاتی شما این است که از احتمالات در طی تعدد معاملات به نفع خود استفاده کنید؛ شما نمی‌توانید سودتان در معاملات را تضمین کنید، اما یک استراتژی موفق شما را در نهایت به سودآوری می رساند.

برای معامله گری، ذهن آزاد در اختیار داشته باشید

برای اینکه بتوانید بدون اشتباهات و خطاهایی که از ذهن ناشی می شود، معامله کنید، باید ذهنتان را رها کنید.

نباید با خودتان اینگونه فکر کنید که این معامله باید به سود برسد. معامله‌گر تازه کار این انتظار را دارد که این معامله باید و حتما به سود منتهی شود، در غیر این صورت اصلاً نباید آن را انجام دهد. این طرز فکر سمی معامله گران جدید را خیلی زود از گردانه بازار خارج می کند.اما اگر شما واقعاً می‌خواهید از بازار سود مستمری کسب کنید،‌ نباید این‌طور فکر کنید.

زمانی که یک معامله گر انتظاراتی را وارد روند معاملاتی خود میکند، به لحاظ احساسی با معامله درگیر می شود.درحالی که معامله گران ثروتمند به خوبی میدانند که تک معاملات هیچ اهمیتی ندارند به همین دلیل ببه آنها های بیش از اندازه نمی دهند. بلکه، نتیجه را در برآیند معاملات خود دنبال و توانایی حفظ انضباط در معامله‌گری را دنبال میکندد.

مشابه معامله گران حرفه‌ای فکر کنید

نحوه تفکرتان نسبت به بازار را تغییر دهید؛ معامله‌گر حرفه‌ای با خود فکر نمی‌کند که آیا این معامله سود می‌دهد یا خیر زیرا آن‌ها از مؤلفه های انسانی موجود در روند معاملات به درستی آگاه‌اند؛ آن‌ها به ریسک و خطرات هر معامله فکر می‌کنند.

قبل از انجام هر معامله این سوال را از خود بپرسید: من، قبل از اینکه بقیه معامله‌گران وارد ماجرا شوند و اوضاع را به نفع من تغییر دهند، تا کجا مایلم اجازه دهم که معامله‌ام خلاف انتظارم پیش رود؟ این موضوع حداکثر میزان ریسک شما را در معامله مشخص می کند.

به نتیجه معامله فکر نکنید و در عوض، به حجم معامله ، ریسک و نقطه خروجتان بیندیشید.

بازار را صفر و یک نبینید!

پیش‌تر هم گفته بودم که ما انسان‌ها عادت کرده‌ایم تا مسائل را با ریاضیات و منطق ارسطویی و به‌صورت صفر و یک حل کنیم، درحالی‌که این غلط است!

در واقع اصلا مسئله در مورد درست یا غلط بودن نیست؛ بلکه همه‌چیز به درک احتمالات مربوط می‌شود. یک سیگنال معاملاتی به شما نمی‌گوید ، که سود یا ضرر خواهید کرد، بلکه نشان میدهد اتفاقات بازار آن چیزی را نشان می دهد که شما دنبال میکنید، الگوهایی که احتمالات را به نفع شما نمایش می دهد.

با تغییر این تفکر به سمت احتمالات و از بین بردن انتظارات تک معامله، می‌توانید پتانسیل ناامید شدن را به صفر برسانید. وقتی‌که در معامله‌ زیان ده قرار دارید، تنها معنی‌اش این است که اکثر معامله‌گران با شما در این برهه از زمان هم‌عقیده نیستند. پس راهتان را بکشید و بروید!

اجازه ندهید درست یا غلط بودن تصمیم تک معاملات بر اعتماد به‌ نفستان تأثیر بگذارد.

برای موفقیت پیشگویی نکنید؛ مارک داگلاس

اگراینگونه فکر می‌کنید که درباره معامله‌ ای تصمیم درستی گرفتید، و بازار خلاف شما حرکت کرده است، احساسی به شما خواهد گفت که تو درست فکر می کنی بازار همجهت با معامله تو پیش خواهد رفت، این نوسانات مقطعی هست و ..درست در همین‌جا شما باعث ضررهای بزرگ خواهید شد. وقتی‌که می‌خواهید تصمیمتان درست از آب دربیاید، به آنچه که دوست دارید فکر می کنید، نه آنچه که در حقیقت در حال رخ دادن است.

نکته : بااحساس نیاز برای تائید تصمیماتتان، خودتان را از دیدن حقایق محروم نکنید.

حساب آزمایشی(معاملات دمو) هیچ سودی ندارد!

اگر شما هم جز آن دسته از معامله گران تازه کاری هستید، که به توصیه افرادی با حساب دمو سودآوری خود را به نمایش گذاشتید، اما زمانی که با پول واقعی وارد بازار شدید، تمام آن را از دست داده اید، و حیرت زده از این اتفاق هستید، باید بدانید شما تنها نیستید، چون بسیاری این اشتباه را میکنند!

معامله با حساب های دمو، تنها برای آشنایی با پلتفرم های معاملاتی می تواند مفید باشد اما هر میزان سود و هر تعداد معامله موفق، کسب درآمد شما را با پول واقعی تضمین نمی کند، چون شرایط معاملات با حساب های آزمایشی عاری از هرگونه هیجان و تصمیمات احساسی هست . شما میدانید که سود و زیانی در کار نیست، پس معاملات هیچ فشاری بر شما ایجاد نمی کند و این نشان می دهد، که انجام معاملات دمو، کمکی به موفقیت شما در مسیر معامله گری نخواهد کرد. حتی اگر با تمام دقت برنامه معاملاتی تان را اجرا کنید!

مارک داگلاس؛ در معامله گری از مسیر خارج نشوید

معامله گری، مانند یک جاده کوهستانی مه آلود است که نیازمند تلاش، دقت و رعایت تمام دانش در به کارگیری مهارت خود است. اگر راهتان را گم کردید اتومبیل شما به پایین دره سقوط خواهد کرد. در معامله گری هم وقتی از مسیری که پس از بارها آزمایش تایید کردید، خارج شوید، حسابتان را به باد می دهد. پس مجددا تاکید به پایبندی بر یک برنامه موفق می شود. شما در بازار یکه و تنها هستید و فقط یک نقشه در دست دارید.

سخن آخر

مارک داگلاس معتقد است یکی از اولین مواردی که معامله گران باید در قامت یک حرفه و مهارت بیاموزند ، ساختار ذهنی مبتنی بر احتمالات در مسیر موفقیت است. به‌عبارت‌ دیگر، شما به یک برنامه معاملاتی شفاف با احتمال برد ثابت شده در طول زمان نیاز دارید. با درنظر داشتن یک طرح معاملاتی مسیر برای شما روشن خواهد شد اما داشتن یک برنامه موفق به تنهایی سودآوری شما را تضمین نمی کند، مگر که آن را به درستی اجرا کنید و به احتمالات آنقدر فرصت داده تا خود را به شما نشان دهند. مثلا یک استراتژی با نرخ برد 65 درصدی زمانی شما را به سود می رساند، که به خوبی این موضوع را درک کنید که باید در اجرای آن برنامه پایبند باشید. این پایبندی تنها و تنها با مهارت های ذهنی و کنترل هیجانات امکان پذیر است. 

در انتها پیشنهاد می شود، کتاب معامله گری در محدوده از مارک داگلاس را مطالعه نمایید. این کتاب ابعاد ذهنی تحلیلگران را به چالش می کشاند، و یک کتاب عالی در زمینه روانشناسی معامله گری محسوب می شود. اصولی که توسط مارک داگلاس ارائه می شود در کنار یک استراتژی تحلیلی می تواند سودآوری مستمر را برای معامله گران به ارمغان آورد. 

اشتراک گذاری این مطلب:

vorod be anjoman faratahlilgar

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

Instagram
Telegram
YouTube
pishnahad amoozeshi

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up